سفارش تبلیغ
صبا ویژن
برادری با بدکاران، از بزرگ ترین حماقت هاست. [امام علی علیه السلام]

بهترین ها

 
 
درس دهم(جمعه 86 دی 28 ساعت 1:50 عصر )

درس دهم :
ویژگیهای فعل (2)



  3 – گذر : ناگذر و گذرا
اقسام فعل از نظر ویژگی گذر

1 – ناگذر : فقط به نهاد نیاز دارد. رفتن، آمدن، نشستن ، برخاستن و .......

2 – گذرا : خود سه نوع است :
1. گذرا به مفعول : شناختن ، آوردن
2. گذرا به مسند : بودن ، شدن، گردیدن و هم فعل های آن .(است ، گشت)
3. گذرا به متمم از مصدرهای جنگیدن ، رنجیدن، نازیدن، ترسیدن

روش گذرا نمودن افعال ناگذر :
بن مضارع + ان : بن مضارع
گذرا شده + د / ید


بن ماضی :
پر + ان + د / ید
دو + ان + د / ید
رس + ان + د
که می شود : پراند ، پرانید / دواند ، دوانید / رساند، رسانید
 



  بیاموزیم – تنوین نصب –ً

باید دانست تنوین نصب –ً ویژه واژگان عربی است و سزاوار نیست کلمه های فارسی را با نشانه ی تنوین بکار برد.
به کارگیری تنوین برای کلمه های عربی که در فارسی بکار می رود رایج و جایز است. ضمناً کلمه های دخیل غیر عربی ((تلفن ، تلگراف)) را نیز نباید با تنوین بکار برد. گاه، ناچار، جان، دوم، سوم، خواهش و .... واژه های فارسی هستند و نباید بصورت گاهاً، ناچاراً و .......بکار روند.
 



  2 – اصلاح کنید.

الف) فردا ناچاراً تأخیر می کنم
ب) گاهاً دوست فاضلم را می بینم
 



  3 – کدام گزینه صحیح است؟

الف) عملاً و جانا
ب) شخصاً و فرداً
ج) تلگرافاً و تلفنی
د) جاناً و زبانی
 



  خود آزمایی درس دهم :
1 – در جمله های زیر از مصدرهای داخل پرانتز فعل مناسب بنویسید.

مادر کودکش را (خوابیدن) -> خواباند.
سخنان بزرگمهر را به اطلاع مردم ایران (رسیدن) -> (رساند یا رسانید)
خود جگر دیو سپید مرا در چشم کاووس (چکیدن) -> (چکاند، چکانید)
رستم بار دیگر رخش را تا محل حادثه (دویدن) -> (دواند یا دوانید) و به سرعت خود را به آن جا (رسیدن) -> (رساند یا رسانید)
 



  2 – نوع فعل را از نظر گذر و ناگذر مشخص کنید.

در نویسندگی مهارت در پروراندن مطلب بسیار مهم است. -> گذرا به مسند
نوشته خوب آن است که نویسنده مقصود خود را خوب بپروراند. -> جمله ی اول گذرا به مسند . جمله دوم گذرا به مفعول
نویسنده خوب واقعیات را دقیق می بیند -> گذرا به مفعول
 



  3 – هر یک از فعل های زیر را طبق نمونه به سه صورت مضارع التزامی ، ماضی التزامی و ماضی ساده بنویسید.

فعل

مضارع التزامی

ماضی التزامی

ماضی ساده

آورده است

بیاورد

آورده باشد

آورد

می  دود

بدود

دویده باشد

دوید

پذیرفته بود

بپذیرد

 پذیرفته باشد

پذیرفت

آمده بودند

بیایند

آمده باشند

آمدند

فکند

بیفکند

افکنده باشد

افکند

برده اند

ببرند

برده باشند

بردند

سازند

بسازند

ساخته باشند

ساختند